خاطرات زایمان
سلام امروز درست ١٦ روزه كه زايمان كردم و پسر نازم تو بغلمه ميخوام خاطرات زايمانمو بنويسم تا بعدا پسرم گلم بدونه كه جه جوري بدنيا اومده. 8 خرداد بود كه همه وسايلامو جمع كردم و با مهداد اومديم خونه ننه ،فرداش با بابايي رفتيم مطب دكتر ،دكتر دوباره معاينه ام كرد و گفت براي 11 يا 12 خرداد ميتوني زايمان كني،منم 11 خرداد رو انتخاب كردم و قرار شد شنبه صبح ناشتا برم بيمارستان . شب قبل عمل پسرم همش تكون ميخورد و چند روزي هم بود دردام شروع شده بود برا همين راحت نتونستم بخوابم . اون شب با بابایی تصمیم نهایی رو گرفتیم و قرار شد اسم پسرمونو الوین بذاریم ،الوین نام ترکی و به معنی بزرگ طایفه و ایل و خاندان. صبح با ننه و بابا مهداد رفتيم ب...
نویسنده :
پینار
17:02